طنــــــــــــــز-مطلب ارسالی ازصابر
بچه هاي زمين شناسي پيام نور اردبيل
وبلاگ بچه های با معرفت زمین شناسی 86 پیام نور اردبیل

 

میگن یه روز نگهبان بهشت میره پیش خدا گلایه میکنه که:

 


آخه خدا، این چه وضعیه آخه؟

ما یک مشت ایرونی داریم توی بهشت که فکر میکنن اومدن خونه باباشون!


آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم... امروز
تمیز میکنم ، فردا دوباره پر از پوست تخمه و پسته و هسته هندونه و پوست خربزه است!
یک سری شون حوری های بهشت را با تهدید آوردن خونه شون و اونارو "سرکار" گذاشتن و شیتیلی میگیرن.

بقیه حوری ها هم مرتب میگن مارو از لیست جیره ایرانیها بردار که پدرمونو درآوردن، اونقدر به ما برنج دادن که چاق شدیم و از ریخت افتادیم.

اتحادیه غلمان ها امضاء جمع کرده که اعضا نمیخوان به دیدن زنان ایرانی برن چون اونقدر آرایش کردن و اسپری مو سرشون زدن که


هاله تقدسشون اتصالی کرده و فیوزش سوخته

در ضمن خانمهای ایرونی از غلمانها مهریه میخوان.

هفته پیش هم چند میلیون نفر تو چلوکبابی ایرانیها مسموم شدن ودوباره مردن.

چند پزشک ایرونی به حوری ها بند کردن که الا و بلا بیایید دماغتونوعمل کنیم.


خدا میگه:

ای فرشته من! ایرانیان هم مثل بقیه، آفریده های من هستند و بهشت به همه انسان ها تعلق داره. اینها هم که گفتی، خیلی بد نسیت!

مردی برو یک زنگی به نگهبان جهنم بزن تا بفهمی درد سر واقعی یعنی چی!!!

نگهبان بهشت میره زنگ میزنه به نگهبان جهنم ... دو سه بار میره روی پیام گیر تا بالاخره نگهبان جهنم نفس نفس زنان جواب میده:

جهنم، بخش ایرانیان بفرمایید؟


نگهبان بهشت میگه: آقا سرت خیلی شلوغه انگار؟


نگهبان جهنم آهی میکشه و میگه: نگو که دلم خونه... این ایرونیها


اشک منو در آوردن به خدا! میخوام خودمو بازنشست کنم خدایی!!!

شب و روز برام نگذاشتن! تا صورتم رو میکنم این طرف، اون طرف یه آتیشی به پا میکنن!

تا دو ماه پیش که اینجا هر روز چهارشنبه سوری بود و آتیش بازی!...

حالا هم که... ای داد!!! مرتیکه ییییییی......!!!!!!چیکار به اون داری!!!!!؟؟؟؟؟


نگا تو رو قرآن داره سربسر زنای طبقه هفت میذاره
سرشو کرده تو حموم ذوبشون!!

اونورم اعتراضه چند تاشون که روی زمین مهندس بودن میگن پل صراط ایراد فنی داشته که اونا افتادن تو جهنم!!

دارن امضا جمع میکنن که پل باید پهن تر بشه!!
 
 

 

هوووووووووووووو!!! آقا نکککککن!!!! بهت میگم نکن بی نا......!!! !!

لعنتی بیام چوب به......!!!!!

اوخ اوخ! من برم .... اینها دارن آتیش جهنم رو خاموش میکنن!!


 

 

*******************************

یارو میگه مامان بابام دعواشون شده بود ۳ روز بود قهر بودن…
بابام قبل از اینکه بیاد خونه زنگ زد بهم گفت بیا پارک سر خیابون کارت دارم!!!!
من :|
رفتم گفتم جانم؟
برگشته میگه ببین عزیزم ۳ شب هست که شام درست حسابی نخوردیم داریم هر شب نون و ماست میخوریم ، ۳ شبه رو کاناپه دارم میخوابم کمرم تا نمیشه پدرم درومده!!!
من :-؟
گفتم خوب چیکار کنم؟ دعوا نکنین خوب …
برگشته میگه ببین عزیزم باید یه فداکاری این وسط اتفاق بیوفته!!!
من :O
گفتم بابا حرفات بـــــــــــــــو داره یعنی چی؟!!!
برگشته میگه مامانت از قهرمان بازی خیلی خوشش میاد،

تو باید الان که رفتیم خونه با مامانت الکی جر و بحث کنی

بعد من بلند شم بزنم تو گوشت بگم ببند دهننتو نباید به مامنت از گل نازکتر بگی …
من :|


 

*******************************

 

 

 

 

 

راننده رادیو را خاموش میکنه، تاکسی را متوقف میکنه و درب تاکسی را باز میکنه
میگه: در زمان پیغمبر تاکسی نبود، شما بفرمایید پایین منـتظر شُتر بشید.
 

 

*******************************

 

 

 

 


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دیروز به استاد گفتم :
استاد دو دیقیقه اومدیم خودتون رو ببینیم همش که پا تخته ای
بیا بشین دیگه !
کل کلاس له شدن:)) منم انداخت بیرون !
 
 
تازه فهمیدم ((موفق باشید)) آخر برگه امتحان
در جواب تمام خسته نباشید هایی هست که وسط کلاس به استاد می گفتیم !
.
.
.
دقت کردین ؟ شهرام شب پره قرص اکس سرخود است !
.
.
.
یکی از بچه ها میگفت امسال همه تولدمو تبریک گفتن به جز خانوادم
توقع داشتم ازشون ناراحتم
گفتم برو خدا پدرتو بیامرزه
والا بابا ننه ما اصن نمیدونن ما چه سالی چه ماهی دنیا اومدیم  :|
دهه هفتادی بود !
ای خدا دهه شصتی اینقد بدخت آخه :|
.
.
.
دختری با ظاهری ساده از خیابان گذشت که پسری در پیاده رو به او گفت:
چطوری سیبیلو؟
دختر خونسرد ، تبسمی کرد و جواب داد:
وقتی تو ابرو بر میداری و مو رنگ میکنی و گوشواره میندازی
من سیبیل میزارم تا جامعه احساس کمبود مرد نداشته باشه !
.
.
.
باباهامون جلوی باباهاشون پاشونو دراز نکردن
ما پاهامونو دراز کردیم اما به احترامشون جلوشون سیگار نکشیدیم
بچه هامون اگه تو جمع نزنن زیر گوشمون شانس آوردیم !
.
.
.
 
انگار ۹۰% از خستگی آدم تو جورابشه !
این جورابو که در میاری راحت میشی
 
.
.
.
یه پسرخاله دارم به باباش میگه پدر، به مامانشم مادر
 میریم خونشون انگار داریم فیلم هندی می بینیم !
.
.
.
خیلی وقته این سوال ذهن منو به خودش مشغول کرده
که چرا به جای :دی از :بهمن استفاده نمیکنن !
.
.
.
هیچی بدتر از این نیست خسته بخوابی جلو تلویزیون
 ببینی کنترل گم شده و بخوای بلندشی دنبالش بگردی …..
.
.
.
حتی اگه ۸ تا یخچال فریزر ساید بای ساید هم تو خونه باشه
از نظر مادر ۹۰ درصد قبض برق مال کامپیوتره!!!
.
.
.
و خداوند انسانهایی را آفرید که به اشتباه فکر می کنن خوشمزه هستن
بدین سان اعصاب بشریت به فنا رهسپار گشت :|
 
.
.
.
با مامانم دعوام شده …
رفتم سر گوشیش میبینم شمارم رو پاک کرده !
 
.
.
.
ایرانسل در آینده ای نزدیک:
مشترک گرامی چه خبر؟ مامان بابا خوبن؟
بچه کوچولو چه طوره؟ الهی ایرانسل قربونش بره :-*
مشترک گرامی یه طرح دارم پاییزه یکی سیم کارت بخر ، دوتا ببر
 یکی میارم در خونتون یکی می دم به عموتون یکی هم واسه عمتون !
مشترک گرامی کاری باری نداری فعلا ؟ قربونت ایرانسل !
.
.
.
دوستم تعریف میکرد میگفت :
با دوست دخترم رفتیم برا اهدا عضو ثبت نام کردیم و این حرفا
آقا مارو جو گرفت هرچی بود تیک زدیم :)
خدا نکرده اگه اتفاقی بیوفته برام ، فقط پوستم میمونه
تو یه نایلون میارن در خونه تحویل میدن !
 
.
.
.
یه زمانی توو مدرسه با دوستمون هماهنگ می کردیم
که : تو اجازه بگیر برو بیرون منم ۲دقیقه دیگه میام!
بعد معلم عقده ای می گفت صبر کن تا دوستت بیاد بعد برو
من که حلالشون نمی کنم!
 
.
.
.
میگه: چرا زن نمیگیری؟
میگم: مرسی من همینطوری راحتم
 میگه :‌آخه ما ناراحتیم تو راحتی:))
.
.
.
 
دلم میخواد راننده ماشین پلیس بشم؛بلندگو بگیرم دستم بگم :
راننده پژو حرکت کن!
مگان!! سرت رو بنداز پایین ! مگه خودت خواهر مادر نداری !؟
ماکسیمای مشکی ؟ شیطون دخترای قشنگی سوار کردی!؟
206 صندوق دار آهنگت خیلی قدیمیه...عوضش کن... !؟
...بنز مشکی ... بنننننننز ... فخر می فروشی ?!! بزن بغل
 
 

 

*******************************

 

اسم من…!


اوایل ترم بود. صبح زود بیدار شدم که برم دانشگاه. چون عجله داشتم بجای ۵۰۰۰ تومنی یه پونصدی از کشوم برداشتمو زدم بیرون.


سوار تاکسی که شدم دیدم اووووف یکی از دخترای آس و خوشگل کلاس جلو نشسته یه کم که گذشت گفتم بزار کرایه*شو حساب کنم نمک گیر شه بلکه یه فرجی شد…
با صدایی که دو رگه شده بود پونصدی رو دادم به راننده و گفتم: “کرایه*ی خانم رو هم حساب کنید دختره برگشت عقب تا منو دید کلی سلام و احوالپرسی و تعارف که نه… اجازه بدین خودم حساب می*کنم و این حرفا منم که عمرا این موقعیتو از دست نمی*دادم و کوتاه نمی*اومدم می*گفتم به خدا اگه بزارم
تمام این مدتم دستم دراز جلوی راننده هَمَشَم می*دیدم نیشِ راننده بازه
خلاصه گذاشت حسابی گلوی خودمو پاره کنم بعدش گفت: “چطوری با این پونصدی کرایه*ی بقیه رو هم تو حساب کنی؟”
یهو انگار فلج شدم. آخه پول دیگه*ای نداشتم الکی سرمو کردم تو کیفمو وقت*کشی تابلوُ… که دیدم خانم خوشگله کرایه*ی جفتمونو حساب کرد ولی از خنده داشت می*ترکید
داشت گریه*ام می*گرفت که اس.ام.اس داد و گفت: “پیش میاد عزیزم ناراحت نباش موافقی ناهارو با هم بخوریم؟
حالا من بیچاره شارژ هم نداشتم جواب بدم!
خلاصه عین اسکلا انقد بهش زل زدم تا نگام کنه و گفتم: “باشه” این شد که ما چند ماهه باهم دوستیم ولی یه بار که گوشیشو نگاه کردم دیدم اسمِ منو “مستضعف” سیو کرده…!!!

 

 تاکسی

بسیجیه سوار تاکسی میشه، به راننده میگه: این رادیو را خاموش کن،
چون در مذهب ما شنیدن موسیقی حرام است،
در زمان پیغمبر رادیو و موسیقی نبود،
مخصوصا" موسیقی فرنگی که مال کفار است.

نظرات شما عزیزان:

صابر
ساعت1:13---2 مرداد 1391
ببند

كاميار
ساعت14:39---25 تير 1391
آره درسته آخه شما ايراني نيستي اهل ايسلندين

شهرام
ساعت22:40---31 خرداد 1391
یه جورایی حقیقت محضه

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: 23 خرداد 1391برچسب:مطلب طنز,
ارسال توسط